نده بعنوان یک خبرنگار یا فعال اجتماعی با هنجارها و رویکردهای متفاوتی روبرو شدم دردها و رنج ها را دیدم دور جنگ و آوارگی بمن خبرنگار کوچولو می گفتند همیشه تو مدرسه خبرها را جمع میکردم و رومه های دیواری درست می کردم ،مثل همه دختر بچه ها که اجازه ورود به جبهه را نداشتیم ،اما در مدرسه بعنوان بسیجی عاشق کلاش بازو بسته می کردیم. همه ما دهه 47تا49 آرزوی رفتن به جبهه ها را داشتیم هیچ غبطه و حسادتی نبود فقط حسودی با کسانی که با امضا جعلی والدین یا دستکاری به تاریخ تولد یا فرار از خونه و سواربه پشت کامیونها به جبهه رفتن .ما دخترها صندوق های کارتونی درست می کردیم و من شعر میخوندم تق وتق توجه کمک به جبهه یادت نره. شاید یادآوری روزگار جنگ و جانبازی و فداکاری تکراری شده .اما بنظر من با این همه درد هنوز یاد یاران لبخندها و اشکهایی دارد فراموش ناشدنی . سالهای بعد از صلح و جنگ فعالیت کردم از هر مشکلی نوشتم و نوشتم و رو در رو شدم .قدکشیدن یادگاران جبهه و جنگ را دیدم و به آنها افتخار کردیم و هنوز هم برایمان عزیز هستند . ان روزها مسئولین هیبتی داشتند و احترامی و بزرگی ،چون معنی مسئول جهادی معنای عشق جهاد بود ،پدر و پسر به سر رفتن به جبهه دعوا داشتند وووو
زبانم کوتاه  که میخواهم در روزهای شاد خبرنگار از خبری بگویم که بسیار دردناک است .
شاید بهتراست اول از مراسم امروز که تقدیر از خیرین سلامت و یاوران سیل برگزارشد، بیان کنم. برای اولین مراسمی بدون تقدیر نامه و دست و صحبتهای فدایت شوم امروز فقط با زبانی شیرین دستاوردهای سیل ویرانگر و هجوم سیل مهربانی و اتحاد و همبستگی بود و یاوران متحد شدیم که دست اتحاد را همیشه فشرده و هیچگاه این زنجیر گسسته نشود.
اما از موضوع اصلی فارغ نشوم، با جوان بیست و دوساله ای صحبت از کار و اعتقادات و پیشرفت می کردم .گفت خانم هیچگاه حسود نبودم و حسودی نکردم ،اما اینروزها که به پیچ ساشا سبحانی میروم خیلی حسودی می کنم . درحالی که بابای وزیر نشینش با ت خاصی گفت این پسر من نیست و به او هیچ کمکی نمی کنم اما همچنان مانند ریگ در کشورامریکا پول خرج می کند .پدرو مادر من از صبح تاشب کار می کنند اما یه ماشین نداریم .در حالی که، همه بچه های مسئولین تو آمریکا و اروپا مدل ماشینهاشون را به رخ ما می کشند و شما مدام برای ما برنامه های پیشگیری از خودکشی و اعتیاد و سرقت برگزار کنید .خانم من حسودم من و تمام هم سن های من که پدر مادرهایی دارند که بلد نیستند از بیت والمال ریالی برداشت کنند حسود شدیم و مدام به آنها سرکوفت می زنیم این بود؟؟ آینده جبهه و مبارزه و جانبازی و اسارت ؟؟؟.میگفت خانم بنویس؛؛ در خبرها اعلام کن که ،بچه های نسل شصت و شش به بعد همه حسود شدند چون والدین اونها به مجلس نرفتند ،مسئول نیستند ، کلاس اختلاسگری را پشت سر نگذاستند .ما بچه های بیکار و حسود از کارگاهها فراری هستیم چون کارگاههای اختلاس  بهتر جوابگوی جامعه ما بوده است .
نمیدانم این مطلب را با چه عنوانی و به دست کدام مسئول تقدیم کنم .
فاطمه پوراکرمی تقدیم به همه خبرنگارانی که با اشک درد جوانان را می نگارند


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها